مُحَلّی

مُحَلّی یعنی شیرین کننده؛ نامنتظر خوشی و فاعل زندگی خویش‌...

آخرین مطالب

فارسی، بدون واسطه

چهارشنبه, ۱ تیر ۱۴۰۱، ۰۱:۰۸ ق.ظ

دوسال قبل و اوایل کرونا بود. هرجا می‌نشستی حرف از تعطیلی موقت بود و نیاز به استفاده ازش. توصیه‌های عجیب‌وغریب برای اینکه نکنه این تعطیلی از دست بره. مهارت‌های مختلف، پیشنهادهای جذاب و خلاصه هزارویک کار. سر کلاس مثنوی، توصیه این بود که رمان‌های بلند رو بخونید. رمان‌هایی که در حالت عادی و بین سرشلوغی‌ها نمی‌رسید بخونید و هی عقب میندازید رو شروع کنید. مثل جنایت و مکافات. دقیق یادم نیست، ولی یک‌جوری گفته می‌شد که من حس می‌کردم اگه توی همون یه ماه تعطیلی - که بعداً شد دوسال - کل آثار بلند روسی رو مرور نکنم خیلی ضرر کردم. گذشت و من بیشتر چسبیده بودم به فیلم دیدن. فکر می‌کردم روزهای مهمی پیش‌رو دارم و فعلاً نمی‌خوام روی چیزی مثل ادبیات تمرکز کنم. فکر می‌کردم باید از این فرصت استفاده کنم و سعی کنم حرف داشته باشم همیشه. مسخره بود ولی خب. همون روزها انجمن دانشکده یک برنامه آنلاین ترتیب داده بود با استاد ادبیات سابق‌مون و قرار شد درباره رمان حرف بزنیم. درباره رمان‌نویسی، تاریخچه قصه و آثار و خوندن و این‌ها. بعد از حرف‌هاش نوبت پرسش‌وپاسخ بود. بچه‌ها پشت هم سوال می‌پرسیدن: داستایوسکی یا تولستوی؟ کدوم ترجمه رو بخونیم؟ ناشر مهمه؟ فاکنر رو اول بخونیم یا دانته؟ دن کیشوت ترجمه محمد قاضی بهتره یا اون‌یکی؟ جواب استاده یه جرقه بود توی ذهنم. «چه اصراری دارید این‌قدر ترجمه بخونید؟» پشت‌بندش شروع کرد به نام بردن کتاب‌های خوب نویسنده‌های ایرانی. نویسنده‌هایی که اسم‌شون رو هم نمی‌دونستم اون‌موقع. پشت هم می‌گفت و من با خودم می‌گفتم عجب! پس اینقدر اثر فارسی منتظرمونه؟ توضیح داد که از ترجمه شروع نکنید. اگه این و این و این رو نخوندید، اگه اون و اون و اون رو نخوندید، فکر نکنید حالا با جنایت و مکافات قراره معجزه بشه براتون! کمدی الهی دانته رو می‌خواید چیکار کنید وقتی هنوز زبان نمی‌دونید؟ زبان ادبیات رو. می‌گفت شروع خوندن با ترجمه باعث می‌شه قبل از اینکه بدونید ادبیات چطور کار می‌کنه، بیفتید توی لوپ مشکلاتی که ترجمه بودن اثر براتون ایجاد می‌کنه. 

همه این‌حرف‌ها باعث شد که آثار فارسی برام جالب بشه. فارسی خوندن همیشه برام جذاب بوده. منِ او امیرخانی رو سه‌روزه خونده بودم و برام جالب بود که هیچ ترجمه‌ای رو نتونسته بودم اینقدر روان و خوب بخونم؛ با وجود رسم‌الخط عجیب و متفاوت امیرخانی که سرعت رو کم می‌کنه اول کار. فکر کردم و دیدم پیشنهاد خوبیه. می‌تونم شروع کنم و کتاب‌هایی که معرفی کرده رو بخونم. اون روزها کتابخونه‌های عمومی تعطیل بودن و تنها منبع کتاب من، طاقچه بود. یکی دوتا کتاب اول رو که تموم کردم، برام مزه کرد. به روشنی تفاوت قبل و بعد رو حس می‌کردم. انگار که الان بهتر می‌فهمیدم چی دارم می‌خونم. یکی از کتاب‌هایی که خوندم سالمرگی بود. نمی‌تونم بگم چقدر شیفته این کتاب شدم. انگار خودم رو پیدا کرده بودم. انگار خودم نوشته بودمش. (تا چندماه هرچی توی وبلاگ نوشتم تحت تأثیر سالمرگی بود.) خوب پیش می‌رفت. نه که فکر کنید خیلی می‌خوندم یا الان دیگه همه نویسنده‌های خوب فارسی رو یه‌دور خوندم. نه. من که تخصصم خوندن نبود. ولی برای همون مطالعه هرازگاهی خودم، تصمیم جدی گرفتم که حتماً فارسی بخونم. حداقل چندسال فارسی بخونم و این وقت کمی که می‌ذارم رو، با چیزهایی که سخت می‌فهمم هدر ندم. توی راه چیزهای جالبی هم پیدا کردم. اینکه گیتا گرکانی جدای ترجمه، خودش هم یه داستان نوشته و به‌نظرم خوب هم نوشته بود. اینکه رمان‌های نوجوان باحالی داریم و نویسنده‌های واقعاً خوبی پیدا می‌شن اینجا. اینکه می‌شه تاریخ رو به داستان ربط داد و چیز کسل‌کننده ننوشت. اینکه هنوز امیدی هست. 

پ.ن اول: این متن رو قبل هفته آخر خرداد نوشتم. حس کردم این رو باید بنویسم و اگه ننویسم، منِ آینده‌ی نزدیک متعجب می‌شه که چجوری تونستم این رو بنویسم این روزها.

پ.ن دوم: چندروز پیش خورشید پست «باشگاه کتاب‌خوانی تولستوی» رو گذاشت برای دوره کردن داستان معاصر فارسی و به‌نظرم چیز جذابی اومد. من خودم حوصله هدایت رو ندارم ولی بقیه‌ش برام خیلی جذابه و منتظر پست‌هاش می‌مونم. گفتم بگم که با توجه به حرف‌های این پستم، اگه دوست داشتید از دست ندید. فرصت خوبیه.

۰۱/۰۴/۰۱
محمدعلی ‌‌

نظرات  (۶)

۰۱ تیر ۰۱ ، ۰۹:۵۳ فاطمه ‌‌‌‌

چه حرف خوبی زده اون استاد. باید اعتراف کنم که خودمم بیشتر رمان ترجمه می‌خونم و فکر کنم وقتشه برم سراغ فارسی‌ها.

پاسخ:
به صورت طبیعی همینه. یعنی اولش که آدم می‌خواد یه چیزی بخونه همش چیزای غیرفارسی دم دست میاد! یه اراده آگاهانه می‌خواد سراغ فارسی‌ها رفتن :))
۰۱ تیر ۰۱ ، ۱۰:۵۳ دُردانه ‌‌

علاوه بر بحث زبان و ترجمه، من با فضای ذهنی نویسنده‌های خارجی هم انس نمی‌گیرم معمولاً. ینی به زبان اصلی هم بخونم بازم حال نمی‌کنم باهاشون :|

پاسخ:
آره! اینم هست و می‌تونه اذیت کنه. مخصوصاً اگه با درگیری‌های زبانی و ترجمه هم همراه بشه.
۰۱ تیر ۰۱ ، ۲۳:۳۸ فاطمه صاد

من کلا رمان و کتاب فارسی خوندم، تصمیم گرفته بودم برم سراغ ترجمه که با خوندن این حرف استاد فعلا روی همون فارسی میمونم، هنوز خیلی نوشته های فارسی رو نخوندم....

پاسخ:
یکی از درگیری‌های ذهنی‌م هم اینه که از کِی می‌شه رفت سراغ ترجمه :)) در واقع اینکه کِی اون‌قدر خوندیم که فهم‌مون از متن قابل قبول باشه. من فعلاً تا سیر نشم همین مسیر رو می‌رم جلو.
۰۲ تیر ۰۱ ، ۱۸:۲۹ عارفه صاد

میشه چند تا از این کتاب ها خوب رو نام ببری

پاسخ:
از چیزایی که خوندم:
سالمرگی
هفت گنبد
ناتمامی
روز حلزون
ویولون‌زن روی پل
پسران سالخورده
پیامبر بی‌معجزه
کافه‌ی خیابان گوته

رمان نوجوان:
هستی
زیبا صدایم کن
روح عزیز

می‌دونم بستن کامنت یک پست یعنی نمی‌خوایم آدما چیزی بگن اما عنوان‌ها چقدر عجیبن برای پست‌های این چنینی! و خواستم بگم این محبت به خود و خود شفقتی یک‌جا خودش رو نشون می‌ده. شک نکن و پشیمون نمی‌شی. حتی اگه الآن خودش رو نشون نده

پاسخ:
نه اینجا این معنی رو نمی‌ده چندان. صرفاً چون حس می‌کنم کامنتِ عمومیِ خاصی درنمیاد از پست، می‌بندمش که فقط اگه واقعاً حرفی بود، به دستم برسه. وگرنه صفحه تماس همیشه بازه اگه کامنتی باشه. اگه یه‌روز اونو بستم یعنی همین که گفتی :)
آه... نمی‌دونم دقیقاً گرفتم منظورت رو یا نه، ولی باید بدونی که این محبت و خود-شفقتی از صدتا ناسزا و تنبیه برام بدتره. هرکی روش خودآزاری خودشو داره و مال من اینجوریه. ظاهرش خوب و قشنگه اما در واقع، نه. 

ببین میدونم شاید چون ادم خودش رو مستحقش نمیدونه که شبیه ازاره اما در طول زمان معنای واقعی خودش رو پیدا میکنه. باید تلاش کرد که در واقع معنای کنایی به خودش نگیره و از تفکر خود‌ارزشمندی نشئت بگیره. راحت نیستا. اما پقتی این چنین شه جدی لول دیگه ای از خوداکاهیه

پاسخ:
آره اگه اینجوری باشه میشه تقویت عزت نفس و رشد شخصیتی. تلاشم رو می‌کنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">