بدون عنوان
اولینباری که با ایرج ملکی آشنا شدم، از طریق کلیپهای اینستاگرامی بود. اون روزا داشت روی پروژهی (!) مزاحمت ۲ ( :))))) ) کار میکرد. با دیدن چند کلیپ اول، تنها چیزی که میتونستم باورش کنم، این بود که این پیج یک شوخی اینستاگرامی باشه و بس. نمیشد باور کنم که «واقعی» باشه. واقعی، یعنی اینکه طول و عرض و ارتفاع داشته باشه و نه بیشتر. کمی که بیشتر گشتم، به کلیپهایی رسیدم از دوران بیستوچند سال قبلش که همینقدر بینمک برنامه اجرا میکرد. باورم نمیشد! یک موجود عجیبوغریب که واقعیه، و کنار هشتاد میلیون نفر دیگه زندگی میکنه و کارمنده و خیلی هم جدی به پروژههاش (!) مشغوله. بعدها در برنامه فرمول یک علی ضیا شبکه یک دعوت شد و من اون روز وحشت کرده بودم. باورم نمیشد روزگار اینقدر بیمعنا و تهی از درک عمومی شده باشه که کارگردان مزاحمت دعوت بشه به یک برنامه رسمی و مورد احترام هم قرار بگیره. این فانتریترین و تخیلیترین اتفاقی بود که شاهدش بودم. راستش هنوز هم موجودیت این بشر برام جای تردید داره. مگه میشه؟ مگه داریم؟
این روزها که به اقتضای مشغلهها، به اجبار شاهد تبلیغات منتصبین ریاستجمهوری هستم، با تمام وجود میلرزم. بعید نیست که یک روز ایرج ملکی یک پست بذاره و اعتراف کنه که تموم این سالها، داشته ادای این [...]ها رو درمیآورده و خودش درک بالاتری از مسائل داره.
😂😂😂 واقعا هم