مُحَلّی

مُحَلّی یعنی شیرین کننده؛ نامنتظر خوشی و فاعل زندگی خویش‌...

آخرین مطالب

روزمرگی

پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۵۰ ب.ظ

۱. نمی‌دونم چرا واکنش من رو تونست بگیره، اونم این‌قدر شدید. دو روز برای این موضوع احوالم ناخوش بود. قضیه اینکه دستگاهم هنگ کرد و کوییز معدنیم ارسال نشد و قصه‌های بعدش. من واقعا این چیزا روم اثری نداره ولی وقتی سه ترم پشت هم تکرار بشه، هی سر هر ارسال، هر کوییز، هر میانترم و پایانترم، می‌دونید، نه که مهم باشه، ولی یه جور حس تحقیر توی خودش داره که واقعا بده. واقعا بده. نمی‌دونم کم‌کاری از منه یا نه، ولی من سعی کردم کوتاهی نکنم. نمی‌شه. واقعا ادامه دادن این‌شکلی، کج‌دار و مریز، سخته. وحشتناکه. عجیبه. ولی راهی، چاهی، چیزی نمی‌شناسم.

۲. خب الان رسیدم به همون روزایی از پارسال، که شدیداً اذیت بودم از دلتنگی. چیکار کردم توی این یک‌سال؟ نمی‌گم هیچ‌کار. نه. واقعاً الان دیدم بهتر شده، می‌فهمم یه چیزایی رو، ولی هنوز نمی‌فهمم یه چیزایی رو. امیدوارم اوضاع بهتر بشه. می‌ترسم راستش. خواب‌های عجیب می‌بینم. روزهای عجیبی رو می‌گذروندم. امتحان‌های عجیبی رو پاس نمی‌شم. واقعا یه چیزایی مونده سر ذهنم، که نمی‌دونم چیکارشون کنم. نمی‌فهممشون دیگه. 

۳. بالاخره مامانم گوشی خرید :)) از پارسال نیت کرد و بالاخره، با وسوسه‌ی من گرفت! همین گوشی دی‌ماه ۵.۵ بود، الان ۳.۹ :)) می‌خوام بگم توی همچین مملکت زیبایی زندگی می‌کنیم. البته من هنوز با همون عهدی که با اندروید ۴ بستم، هستم، متاسفانه :)) 

۴. واقعا دوست دارم کرونا تموم شه و برگردم خوابگاه. واقعا واقعا. نیاز به خلوت و تنهایی دارم. نیاز به خصوصی، سکوت، انتخاب، جنگ. نیاز به نور صبح خوابگاه دارم. نیاز به آفتاب نیم‌جون زمستونی خوابگاه. دلم می‌خواد برگردم به اون محله طرشت، و یه دل سیر راه برم، و خیالیم نباشه که نشد یا نمی‌شه. یعنی می‌شه؟

۵. تربیت‌بدنی، روزی چندبار بهم یادآوری می‌کنه که یه موجود چاق و بی‌فایده‌م :)) یعنی هیچی اندازه تربیت‌بدنی، صریح و بی‌پرده به رخ آدم نمی‌کشه وضعیتش رو -_- 

۶. دوست دارم بنویسم. ولی نمی‌دونم. حس می‌کنم اینطوری خوب نیست وبلاگ پیش بره، از طرفی هم دلم نمیاد خالی بمونه. هم دیگه یادم رفته پست خوب نوشتن رو، هم دلم نمی‌ره به ننوشتن. فعلا همینطوری ادامه بدم ببینم کجا می‌رسه :)

۰۰/۰۲/۰۹
محمدعلی ‌‌

نظرات  (۳)

همین روزمرگی نوشتن خیلی هم خوبه!

پاسخ:
خداروشکر :دی

من یکی از خوندن روزمرگیا بیشتر لذت میبرم

بخوام نقد فیلم و کتاب و یا داستان بخونم چرا وبلاگ؟ سایتای تخصصی تر هست که میتونی انتخاب کنی ولی روزمرگیا و تجارب شخصی آدما یه چیز تکرار نشدنی و منحصر به فرده

در مورد سه ترم تکرار شدن یه سری وقایع الزاما نمیشه گفت کوتاهی از شماست چون وضعیت نت و... واقعا جالب نیست ولی خب مثلا اگه سه ترمه سوتی میدی به ایمیل اشتباه ارسال میکنی بله بی دقت شدی باید گوشتو گرفت 

پاسخ:
آره، ولی همین تجارب و اینا رو می‌شه قشنگ‌تر نوشت. البته همینم خوبه :)) ولی قبلا بهتر بودم :( حس خودم اینه حداقل.

آممم، نه. گوشیم قدیمیه هنگ می‌کنه موقع پی‌دی‌اف ساختن و جیمیل باز کردن و اینا. آدرس اشتباهی یه بار بود. ولی دیر شدن و اینا هر سه ترم :دی منظورم از کم‌کاری و کوتاهی و اینا، بحث درآمدم بود که به تورم مملکت نمیاد. یه کم توی هم نوشتم، قاطی شد.

خب مورد اولی که گفتی واقعا مورد آزاردهنده‌ایه. خیلی خوب داری برخورد می‌کنی باهاش! من کمترین واکنشم، دعوای شدید با خودمه:|

این درس ما رو به اتمامه اما کرونا نه. شماها که خیلی طفلکی شدین، تا اومدین جا بیفتین تو محیط، خون نشین شدین.

 

من با این مدل پست‌ها ارتباط خوبی برقرار می‌کنم، فلذا به نظر من که خوبه.

پاسخ:
:)) دو روز در جنگ بودم. بس بود واقعا :)) البته بیش‌تر ناراحتیم هم این بود که سه ترم، و تقریبا نصف کارشناسیم همینجوری گذشت. خیلی مسخره‌ست -_-

دقیقا! اصلا نفهمیدیم چی شد :| 

خیلی هم خوب :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">