سال نوتون مبارک :)
برنامه؟ بله دارم -_- بستن کل درسای دهم و تا جایی که بشه از یازدهم -_-
حالم خوب نیست. گیر کردهم.
برنامهم برای عید اینه که هیچکار نکنم. همهی توانم رو جمع کنم که هیچکاری نکنم، درس نخونم، ذهنم رو هیچ سمت چیزهایی که همهی سال گرفتارشونم نبرم.
سرکارم ولی یک مدتیش و خب درگیری ذهنی اون هست.
کلاً خیلی بداخلاقم. هیچوقت من بداخلاق نبودهم اصلاً. به تلافی آرامی و صبوری زمانهای دور، حالا تلخ و بداخلاقم.
امروز مافیا بودم و همهی شهروندها رو کشتم.
سال نو مبارک. امیدوارم تو خوب باشی و سال و روزت خوب.
سال نوت مبارک باشه محمدعلی.
خب من در حالت ایدهآل، دوست دارم یک لیست فیلم توی letterboxd درست کنم، بعد هر شب مثلا ساعت ده بشینم فیلم ببینم. ولی خب، ساختن لیستش خودش مصیبته.
سلام
هر روزتان نوروز، نوروزتان دیروز :)
اتفاقا تعطیلات برای من کاملا معنا داره و واقعا تعطیلم.
قصد دارم فقط استراحت کنم. ولی بعیده محقق بشه :)
سر من تا خرخره شلوغه :((
برنامهام همینه که مراقب باشم به بطالت نگذره! همین :|
سلام. سال جدید تو هم مبارک! و امیدوارم تو کارهات موفق باشی.
منم درس میخونم و کتاب و ورزش و یادگیری مهارت جانبی. میخوام بیشتر زبان بخونم.
حس نمیکنم نیاز به تعطیلی خاصی داشته باشم کلا. از چیزی خسته نیستم.
از روز اول تعطیلات تا الان هرشب دارم سوپ میخورم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این سوپها. :)
مافیا بازی تو برنامهم نبود که بحمدالله اضافه شد :دی
به نام خدا
عید شما هم فرخنده
من برنامهای برای عید و سال نو و روزهای در پیش رو ندارم.
با تشکر
مرسییی :) همچنین برای شما
👌
سلام آقا محمدعلی
موسیقی بسیار عالی بود. برای شما آرزوی سلامتی و سعادت دارم.
بنده هم یک آلبوم از آقای بهنام مناهجی به شما معرفی میکنم:
http://sonati-dl.blogfa.com/post/141
ایشان نوازنده سنتور در البوم دود عود استاد مشکاتیان هستند.
اگر فرصت کردید درسگفتار چارهاندیشی اضطراب آقای ملکیان را هم گوش کنید، به نظرم فارغ از اضطراب درسهای زیادی برای آدم داره:
https://3danet.ir/excogitation-of-anxiety-course-malekian/
آخر سرم حال دلم را بگم که نگفته از بلاگ نرم: اصلا خوب نیستم و عید و خیلی چیزها معنیش را برام از دست داده و سینوسیه و سینوسیم ... (ببخشید شما را هم نارحت کردم)
امیدوارم لینکها را دوست داشته باشید
سلام. اومدم برای پست قبلی کامنت بذارم دیدم پاک شده.
میخواستم بگم من هم این ترس و حسی که داخل پست بود رو تجربه کردم. و کاملاً میفهمم چقدر سخت میتونه باشه پا فراتر از ترس ها گذاشتن. چقدر اراده و ایمان می خواد رد شدن ازشون حتی چقدر ممکنه در درون آدم سد ایجاد بشه، و دچار حس دوگانه ای بشی، گذشتن یا نگذشتن؟ موندن یا رفتن؟این یا اون؟.. اما در عین حال حتما خدا قدرت گذشتن از این سد ها رو هم در درون آدم بیدار میکنه، مطمئنم. دقیقاً مثل لحظه های حساس داخل فیلم ها که قهرمان ها خسته و بریده از همه کس و همه جا هستن..اون نوری که یکهو به قلبشون می تابه و قدرت ادامه بهشون میده، منظورم اونه.
در هر صورت، خدا قوّت.
سلام عید شما هم مبارک :)
من هنوز برنامهی خاصی برای این روزا ندارم. شاید چند تا فیلم ببینم چون لیست فیلمهام داره خیلی طولانی میشه :)) و اینکه سعی کنم حداقل یه روز درمیون یه بیرونی برم حتی شده در حد پیادهروی. چون بمونم خونه افسرده میشم!
اما غیر از اینا باید یه تایم حداقلی رو بذارم که رو تزم کار کنم، چون اگه فاصله بیفته باز از سرم میفته :))
خب من برنامهریزیم رو تو این کامنت کردم :)
شما برنامهت چیه؟