مُحَلّی

مُحَلّی یعنی شیرین کننده؛ نامنتظر خوشی و فاعل زندگی خویش‌...

آخرین مطالب

صُباشب

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۱۳ ب.ظ
ظهر حال عجیبی داشتم. می‌دونستم که ریاضی از چنگم پریده و تمرکزم به جا نیست. مثل شیمی. سر سلف، از ذوقم به علی گفتم. که بالاخره، بعد از چند سال، تونستم پستی بنویسم که هیچکس نتونه برداشت دقیقی از منظورش بکنه و در عین حال، کسی نگه مبهمه. از رنجی که باعث شده بود من حتما مجبور به نوشتن پست قبل بشم، گفتم. که نمی‌شد ننویسم؛ و فقط از عنوانی که می‌خواستم بذارم، چشم پوشیدم که تعادل نرسیدن منظور دقیق و حذف ابهام، برقرار باشه. و حالا دارم فکر می‌کنم، که نه تجربه و شناختم از مخاطب‌هام، بلکه شاید همون درد شیرین و رنج خودخواسته، باعث همچین حل معادله‌ای شد. و این محکم‌ترین دلیل من، برای وجود یک قدرت خارجی حقیقی هست. 
رفتم سر کلاس. نمره‌ها اومده بود. دفتر و دستک رو رها کردم و دوطبقه رو رفتم بالا. نمرات رو زده بودن روی بورد. تا به حال هیچ‌وقت نمره‌م رو روی برد پیدا نکرده بودم. ۴۱ (از ۶۰) رو خوندم. عجیب بود. باورم نمی‌شد. خودم مصحح می‌بودم، حداکثر ۲۴ می‌دادم. خوشحال شدم؛ فقط چند لحظه. برگشتم سر کلاس. به ذهنم اومد که قضیه چیه؟ خدا داره این قطعات رو چجوری می‌چینه؟ مجموع این حوادث، قراره چه شکلی باشه؟ چرا من باید دقیقا با فاصله اندک، از ناامیدی نمره خلاص بشم و به روزهای بعدی امیدوار؟ چرا باید این کورسو توی این ذهن شلوغ و خسته، روشن بشه؟ من کجای این معادلاتم؟ و از کجا معلوم که مرکزیت من، من رو نابود نمی‌کنه؟ من چطور می‌تونم توی این همه پیچیدگی، موضع بگیرم؟ جوری موضع بگیرم که نه خودم بسوزم، و نه چیزی رو بسوزونم؟ من چطور باید رفتار کنم؟ 
ممنونم و خسته. ممنون از اینکه وسط این همه پیچیدگی، من دارم مسائلی رو تجربه و لمس می‌کنم که در طولانی‌مدت، شدیداً به نتایجشون نیازمندم. و خسته‌ام از اینکه این همه پتانسیل رو از بین بردم و بردن، و این وسط من درست نچیدم چیدنی‌هام رو. درست بازی نکردم با مهره‌هام. و این پازل منظم و زیبا رو، ندیدم و نتونستم ببینم و بارها زدم و بهم ریختمش. و حالا، وقت دور زدنه...
۹۸/۰۸/۲۹
محمدعلی ‌‌

نظرات  (۸)

عه باید رو برد ببینیم.

خیلی غریب بود همچین چیزی برام:))

خوشحالم که امیدوار شدی.

امیدواری و روشن شدن بهترین احساسیه که می‌تونه آدم داشته باشه.

پاسخ:
آره، البته به اسم نبود خداروشکر و فقط شماره دانشجویی :))) حفظ آبرو می‌شد در واقع :|

آره، حس خیلی خوبیه :)
۲۹ آبان ۹۸ ، ۲۱:۵۶ آبجی خانوم (فاطمه ...)

"درست بازی نکردم با مهره هام "

من فقط این قسمتشو خوب درک میکنم الان

پاسخ:
خوبه :)
۲۹ آبان ۹۸ ، ۲۳:۰۷ פـریـر بانو

حتی تو سادگی‌هات هم پیچیدگی هست. عجیبه!

بابت نمره خداروشکر؛ بابت اون کورسوی امید هم.

گذشته و روزها و اتفاقات رفته رو هم تا جایی که از دستت بر میاد جبران کن، نیومد هم رها کن. فکر کردن بهش و هی سرزنش که وای چرا انرژی و وقت و حس و حالم رو هدر دادم، هیچ‌چیزی رو تغییر نمی‌ده. واقعا نمی‌ده. پس بیهوده‌اس که حتی بهش فکر کنی! یه درسی ازش بگیر و رهاش کن کلا.

پاسخ:
لطف داری :دی
اوهوم :) خداروشکر :)
بله بله، درسته. منظورم از «دور زدن» هم یه‌جورایی همون جبران بود و شروع به راه افتادن و بیخیالِ کناری ایستادن و تماشا کردن شدن :))

خدایی دمت گرم :)

پاسخ:
:دی
۲۹ آبان ۹۸ ، ۲۳:۴۰ פـریـر بانو

خوبه. آفرین. یه لحظه داشتم حرص می‌خوردم که نکنه از عذاب اون روزها، این روزها رو از دست بدی! (هشتگ یک دوست نگران)

پاسخ:
من حتی سعی دارم که از عذاب یک‌ساعت پیش و اشتباه نوشتن ریاضیات، یک ساعت حال حاضر رو هم از دست ندم :)) خیالت راحت :دی
۳۰ آبان ۹۸ ، ۰۰:۱۹ مائده ‌‌‌‌‌‌‌

عمده زیبایی ها زوال پذیرند یعنی دلیل بلندمدتی برای زیبا بودنشون پیدا نمیشه. بعد چندی معنارو از دست میدن. اما رازآلودگی تجلی زیباییه. پیچیدگی ها زیبان و نیاز به صرف انرژی برای کنکاش و جستجو دارن در درونشون دارن..مبدونی چی میگم؟

پاسخ:
می‌فهمم فکر کنم :)
اینم اضافه‌تر بگم: پیچیدگی‌های هماهنگ، زیبا هستن. اما رازآلودگی، به صورت کلی زیباست. در واقع، فکر کنم رازآلودگی نوع خاص و هماهنگی از مجموعه‌ای از پیچیدگی‌ها باشه :))

به همین جهت ما شماره دانشجویی‌های خاص رو حفظ می‌کردیم همیشه:دی. 

نمی‌دونم چرا. ولی کیف می‌داد بدونی فلانی چند شده. 

 

پاسخ:
آره، منم به ذهنم اومد که شماره دانشجویی بعضیا رو حفظ کنم :)))
۳۰ آبان ۹۸ ، ۰۹:۵۷ دُردانه ⠀

به‌به، چه نمرهٔ مبارکی!

با کد شهر ما هم که یکیه و دیگه چی بهتر از این :))

پاسخ:
عجب :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">