مُحَلّی

مُحَلّی یعنی شیرین کننده؛ نامنتظر خوشی و فاعل زندگی خویش‌...

آخرین مطالب

نامه‌ای برای یک شخصیتِ نسبتاً خیالی

شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۳۷ ب.ظ

ستارهٔ عزیز! سلام!

بعید است که مرا به خاطر بیاوری. من مدت‌ها بود که تو را در یاد نداشته‌ام. راستش، از خیال‌هایم، از کودکی‌ام، از آن روزها و تمام روزها، فرار کرده بودم. ناشیانه گریخته بودم و نمی‌دانستم تاریکی در قعر چاه، چقدر می‌تواند سنگین باشد. من از تو، از روزهای خوشی که آمیخته‌اند به غم، از احساسات مشابه‌مان، از سرشت و سرنوشت هم‌گون، از هم‌زاد‌پنداری‌ام نسبت به تو، از جست‌وجوی حقیقتی سحرآمیز، از یافتن تو، دست شسته بودم. مدت‌ها بود که در خاطرم نبودی. چندباری، وقتی به کتابخانه‌ای می‌رسیدم، نامت را می‌جستم و پیدایت نمی‌کردم. حالا که می‌توانم در همه‌جا تو را بجویم، می‌بینم در شهرهای کوچک و بزرگ زیادی هستی. همین حوالی تهران هم هستی، و من قول می‌دهم بعد از قرنطینه و ماجرای کرونا، اگر زنده بمانم که دوست دارم دعا کنی نمانم، بیایم سراغت. در شهر دوری هم هستی که نامُراد را بهتر می‌توانی رصد کنی. خب، آن‌طور ریز نخند! بعدها باید برایم تعریفش کنی؛ زمانی که دیگر من نمی‌توانم.

تو را زیاد به خاطر نمی‌آورم. عادت‌هایت، روزهایت، شب‌هایت، دردهایت، خیال‌هایت، دوست‌هایت، رنگ‌هایت، آرزوهایت، شیطنت‌هایت، خجالت‌هایت، همگی برایم کمرنگ و دورند. سال‌ها از تو فاصله دارم. من دیگر آن بچهٔ کنجکاو، خیال‌باف و امیدوار نیستم. حتماً تو هم دیگر مدرسه‌ای نیستی. احتمالاً حالا با موضوع «خانواده» کنار آمده‌ای. مطمئنم تو از آن‌هایی هستی که می‌توانی بنشینی کنار پنجره - که امیدوارم حوضی میانه‌ی حیاط ببینی - و ساعت‌ها خیره شوی به هرآنچه که می‌بینی؛ به آسمان که بی‌شک دوستش داری، به فیروزه‌ای حوض، جوانه‌ی درخت‌ها و گل‌هایی که آقاجانت کاشته و با خاطراتت که خیالات من بودند، زندگی را بخوانی.

ستاره! مراقب خودت باش. دنیا دزد است. خوبی‌ها را خراب می‌دزد؛ طوری که رد آن، تا ابد روحت را می‌خراشد. خوبی‌هایت را به‌پا. یادت است آن روز که در پشت‌بام مدرسه گیر افتاده بودی؟ دستت درد می‌کرد و خون‌آلود شده بود؟ عزیز دلم! آن لحظه که در راه خانه بودی را بهتر از تمام لحظاتت می‌توانستم تصویر کنم و همان لحظه، نمای کلی تو را در خاطرم می‌آورد. می‌دانی؟ سال‌های زیادی است که آن حال خسته‌ات را دارم. حتی همان درب و میلهٔ آهنی نیست که بخواهم زخمی بشوم. تو بودی چه می‌کردی؟ می‌دانی؟ زخمی شدن و درد گاهی نعمت و نشانه است. نشانهٔ اینکه راهی بوده و تو تمام تلاشت را کرده‌ای! من نمی‌دانم تمام تلاشم چگونه می‌خواهد معنا بگیرد! آه، ستاره‌ی عزیز. کاش اینجا بودی تا برایت بهتر تعریف کنم که چه عجیب، امیدی سر نمی‌کشد. حتماً مرا ملامت می‌کنی و برایم می‌گویی که می‌دانم چقدر می‌توانم خوب باشم؟ تو درست می‌گویی. اما، دنیا دزد است. داروندار مرا برداشته و رفته است. حتی احساسات اولیه‌ام را. می‌دانی؟ درد بزرگی است که شاهد تکه‌به‌تکه محو شدن خودت باشی. 

راستی! آن روز را یادت هست؟ در مدرسه، دوستت چیزی را از تو پنهان می‌کرد. کنجکاو بودی. دست بردی و محکم خواباند پشت دستت. عصبانی بود. کنجکاوتر شدی. وقتی نبود، دست به وسایلش بردی. هنگامه‌ی کشف، متعجب به مکشوف نگاه می‌کردی که سر رسید. به گمانم یک نروماده هم خواباند در گوش‌ت که به چه حقی رفته‌ای سر وسایلش. همانجا که باورت نمی‌شد و خشک شده بودی. دقیقا همانجا که سلاحت را بیرون کشیدی. یادت هست؟ دیگر هردو با هم اشک می‌ریختید. هردو، یگانه بودید و این یگانگی را دریافته بودید! آن لحظه را از خاطر نمی‌برم. به گمانم - چون دقیقاً قبل و بعد این ماجرا را یادم نیست - اولین‌بار و اولین نقطه‌ای که در زندگی با متن اشک ریختم، همان‌جا بود. می‌بینی؟ دردها گذشتند. دردها گذشتند. دردها گذشتند.

ستاره! خوشحالم که بعد از مدت‌ها یادت آوردم. به این یادآوری، به این عقب‌گرد، به این مرور زیبایی، سختْ نیازمند بودم. جوانه‌ی «زیبایی» را در شوره‌زار قلب تیره‌ام می‌بینم. امیدوارم هرجا که هستی، زیبا زندگی کنی و خالق زیبایی‌ها باشی. مراقب زیبایی‌ات باش. خدانگهدارت.


+ خیلی ممنونم از علی بابت اینکه دعوتم کرد و با تشکر از آقاگل بابت برگزاری این برنامه.
++ اسم کتاب داستان رو هم نمی‌گم :))
۹۹/۰۱/۰۹
محمدعلی ‌‌

نظرات  (۱)

اون «++» باعث میشه آدم بیشتر کنجکاو بشه تازه. :) مثلاً الان دارم هی نشانه‌های برون متنی رو بررسی می‌کنم ببینم به نتیجه‌ای می‌رسم یا نه. تا الآن هم که موفق نشدم.

 

 

پاسخ:
:)))
یه کتاب داستان ساده‌ست و توی بازار هم نیست البته :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">